«اگر انسان اعلم علما باشد اما با این معیار تطبیق نکند قرب عندالله ندارد . شما اگر معروفترین و مقدسترین اشخاص باشید،حتی مردم آب دهان شما را هم برای شفا ببرند و... اینها هیچکدام ملاک قرب شما به خدای تعالی نخواهد بود . باید به خود رجوع کنید و ببینید که با«مرگ»چه رابطهای دارید ؟!
چون آن قبیل مسائل را گاهی خدای تعالی از باب امتحان صورت میدهد !!! ممکن است یک کسی«قطب»باشد، «تصرفاتی»هم انجام بدهد، و مردم هم چیزهایی از او ببینند اما اینها هیچکدام دلیل و معیار«تقرب» انسان نخواهد بود، و قرآن اخطار میدهد که مبادا«فریب»بخورید ! پس این آیه که میگوید: اِنْ کانَتْ لَکُمُ الدارُ الاخِرَه عِنْدَالله ... در واقع دارد میگوید که: انسان ! همانطوریکه تب را با میزان الحراره اندازه میگیرند، تو هم میزان ارادت خودت را به من با میزان ارادت خودت با مرگ اندازه گیری کن ! هر اندازه که انسان تب داشته باشد، دلیل بر این است که توی وجودش یک میکروب و یک کانون چرکی وجود دارد، و وقتی که تب قطع شد معنایش این است که چرکها فرو نشسته است.
همانطوری که چرک در بدن انسان موجب تب میشود گناه هم در وجود انسان موجب وحشت از مرگ میشود و موجب علاقه به دنیا میشود . یعنی هر وقت میبینی که دکتر میگوید شما تب دارید، معنایش این است که یک جای بدن شما گرفتار تب میباشد و عفونت دارد . و وقتی هم که انسان وحشت ازمرگ دارد معنایش این است که یک جایش چرک دارد، چرک گناه ! این چرکها که برطرف شود آن تب هم فرو خواهد نشست، و درجهاش پایین خواهد آمد . «نماز» انسان را بیدار میکند کهای انسان تو بندهای ! مبادا که«سجده»نکنی ! البته گاهی هست که انسان احساس بندگی میکند و سجده میکند؛ و گاهی هم هست که آنقدر سجده میکند تا یک وقت احساس بندگی کند . درست مثل اینکه گاهی موتور روشن میشود، و آنگاه ماشین راه میافتد و گاهی هم موتور خاموش است و هر چه هم که استارت میزنی موتور روشن نمیشود، و آنقدر آن را هُل میدهی و چرخش را به حرکت در میآوری تا یک وقت موتور روشن شود و راه بیفتد . ما نمازمان مثل هل دادن ماشین است ! »
این مقاله از کتاب در سایه سار وحی تالیف آیت الله حائری شیرازی تهیه شده است.
کلمات کلیدی: